خدایا خسته از خویشم.../مناجات با خدا
متن مناجات با خدا
خدایا.....
به تو روی آوردم چون یگانه معبود عالمی از خود مرانم من بی تو هیچم و با نام تو همه چیــز، دست نیاز به سوی تو آوردهام تو مهربانی و دست گیــرنده مستمنــدان لطف و کرمـت را از من دریــغ مدار.
از عالمت حیــرانم و در خـــود سرگردان باحالتی پریشان به درگاهت نالانم و از دیده گریان و همه جا به سوی تو روان تو کریمی و بزرگوار رحیمی و بخشاینده روح روان، از بندگان ناآگاهت در گذر و روح آنان را به سعادت راهنمایی فرما و هر آنچه از عالم کبریایی خواهی بر جسم عنایت فرما چون هر دردی که از سوی تو رسـد رحمت است و تحمّل آن را دارم.
خدایا به عظمت تو سر تعظیـــم فرود می آورم و از تو میخــواهم که مرا جــزو بندگان مقرّب درگاه خویش منظور فرمایی. و از روی لطف و کرمت ارواح پاک را برای هــدایت بر من نازل فرمایی تا رستــگار شوم، تو بزرگی و سزاوار ستایش و تکریم.
اشعار مناجات با خدا
مناجات خدایا خشته از خویشم
دستم بگیر خدایا که خسته از خویشم
آتش گرفته است خدایا ببین دل ریشم
فکری بکن به حال عبد ذلیلت خدای من
نالم که تا به عرش رسد این نوای من
خسته شدم من از همه ی روز گار خود
از خویش و از زمانه و از کاروبار خود
دنیایمان ببین که چه کمرنگ گشته است
پای عبادت همه مان لنگ گشته است
تنها زمان گرفتاریم کنم یادت
اعمالمان کدام میکند خدا شادت
دستی بکش خدای کریمم تو بر سرم
رحمی بکن به دو چشم زخون ترم
مثل همیشه آبروی عبد خود بخر
این رو سیاه را به حریم خودت ببر
بنما قبول توبه ناقابل مرا
دستم بگیر تا نروم من از این سرا
تا روز حشر زیر سایه تو زندگی کنم
از سفره تو نان خورم و بندگی کنم
شاعر: وحید زحمت کش شهری
منابع:
emam8.com
monajat-ba-mabod.blogfa.com
نظرات شما عزیزان: